مقدمه
افرادی که به سرطان مبتلا هستند، نیازها و اولویت های پیچیده ای دارند که بسته به شدت بیماری، مرحله ی سرطان، پاسخ به درمان و مرحله ی درمان، گاهی اوقات به سرعت می توانند دستخوش تغییر و دگرگونی شوند. تفاوت های میان انواع سرطان ها و مداخلات و روش های درمانی، ارائه ی دستورالعمل هایی قطعی از سوی درمانگران و پزشکان رابا چالش روبرو می سازد. طی روند درمان و کاردرمانی و توانبخشی در سرطان، ارزیابی های چندباره ی عملکرد، تطابقات و برنامه های مراقبتی بیمار و هماهنگی با اهداف و اولویت های وی ضروری می باشد. یک درمانگر باید توجه کند که اهداف و فعالیت های درمانی برای بیمار و خانواده اش گویا و قابل درک باشد.
مولفه های مهمی که باید درنظر داشت
یک کاردرمانگر قبل از هرچیز، باید ابتدا از مولفه هایی که هنگام کار با بیماران سرطانی باید درنظر داشت ، آگاه باشد. به عنوان نمونه: تقریباً همه ی افرادی که مبتلا به سرطان بوده اند و یا از سرطان جان سالم به در برده اند، کم و بیش مشکلاتی را درخصوص سازگاری های روانی اجتماعی تجربه کردهاند، و بسیاری از آنها نیز از کمبود و یا نبود حمایت های کافی برای کمک به حل این مسائل در میان متخصصان مراقبتهای بهداشتی شاکی هستند.
از طرفی، توجه به نیازهای روانی-اجتماعی مراقبان و خانواده ی بیمار نیز برای رسیدن به نتایجی مطلوب در عملکرد فرد، ضروری می باشد. حتی اهداف مراقبتی برای بیمار گاهی با اولویت های بیمار هم تفاوت های زیادی دارد و این وظیفه ی کاردرمانگر است که به همه ی زمینه ها توجه کافی داشته باشد. در مواردی هم نیاز است تا کاردرمانگر، خانواده و مراقبان بیمار را در داشتن انتظاراتی واقع بینانه برای بهبود عملکردی و آموزش راهبردهایی برای بهبود مشارکت بیماران در فعالیته ای گوناگون به صورت مطلوب ، راهنمایی نمایند
ارزیابی کاردرمانی و توانبخشی بیماران سرطانی
کاردرمانگران به واسطه ی پرداختن به نیازهای فوری بیمار و با آگاهی از این که بیمار چه کسی بوده و چه انتظاراتی از کاردرمانی در سرطان دارد، و این که این انتظارات تا چه حد واقع بینانه هستند، با وی ارتباط برقرار می کند. این که کاردرمانگر از چه نوع ارزیابی و کدام یک از فرآیند های آن استفاده نماید، به وضعیت پزشکی و شناختی فرد بیمار بستگی دارد. کاردرمانگر باید تاریخچه ی پزشکی بیمار، پاسخهای قبلی و عوارض جانبی درمانها، پیش آگهی، و تأثیرات بیماری و درمان بر حوزههای عملکرد فرد را درک کند. علاوه بر این، اقدامات زیستی پزشکی که تاکنون برای بیمار انجام شده است مانند سرکوب سیستم ایمنی، عوارض و نتایج درمان های انجام شده و میزان کم خونی نیز باید از طرف کاردرمانگر حین ارزیابی، مورد توجه قرار گیرد، چراکه این عوامل و اقدامات بر عملکرد و مداخلات کاردرمانی تأثیر زیادی میگذارند.
شایع ترین مشکل گزارش شده توسط افراد مبتلا به سرطان، خستگی می باشد. برای این منظور، کاردرمانگر ارزیابی سریعی از شدت خستگی و تأثیر آن روی عملکرد روزانه و همچنین، یک ارزیابی عمومی برای اندازه گیری شدت بسیاری از علائم مرتبط با سرطان و درجه ی تداخل آنها با عملکرد روزانه روی بیمار به عمل می آورد. البته ارزیابی های دیگری هم هستند که کاردرمانگر بسته به شرایط و مشکلات بیمار، می تواند آن ها را نیز به کار گیرد.
کاردرمانی و توانبخشی در سرطان
هدف اساسی از کاردرمانی و توانبخشی در سرطان این است که مراجعان بتوانند کیفیت زندگی خود را با درگیر شدن در فعالیت های معنادار بهینه سازند و درنهایت، امیدوارانه به زندگی نگاه کنند. این نکته را نباید نادیده گرفت که افراد مبتلا به سرطان، تغییرات سریعی را در وضعیت پزشکی و عملکردی شان در طول دوره ی درمان و توانبخشی تجربه می کنند. چه بسا ممکن است شدت بیماری و انتظارات فرد در مورد عملکرد و بهبودی اش با هم جور در نیایند. کاردرمانگر باید به صورت مداوم این تغییرات را زیر نظر داشته باشد و به فرد کمک کند تا اهداف و نقش های ارزشمند خود را بر این اساس اصلاح کند.
نقش کاردرمانگر طی کاردرمانی وتوانبخشی در سرطان، بسته به شرایط بیمار و زمان آغاز اقدامات کاردرمانی برای وی، متفاوت خواهد بود. طول مدت کاردرمانی وتوانبخشی در سرطان بستگی به شدت بیماری و خواسته های خود بیمار دارد. همچنین، برنامه ی کاردرمانی برای هر بیمار، باید فردی باشد و مهارت های عملکردی مورد نیاز برای انجام فعالیت های مدنظر وی را مورد توجه قرار دهد. اهداف بلند مدت بیمار باید او را به سمت از سرگیری مجدد فعالیت هایی مانند کار، رانندگی، تعامل اجتماعی، اوقات فراغت، آموزش و بازی سوق دهد.
درمجموع، روند مداخلات کاردرمانی و توانبخشی در سرطان با همراهی تیم پزشکی و/یا توانبخشی سرطان به نحو گسترده تری شکل میگیرد. به همه ی اعضای تیم توانبخشی و پزشکی توصیه میشود که استراتژیهای خودمراقبتی را برای بهینه کردن هرچه بهتر کیفیت زندگی بیمار با وی تمرین کنند تا بتوانند بهترین خدمات را به او خود ارائه دهند.
مداخلات کاردرمانی وتوانبخشی در سرطان
کاردرمانگران طی کاردرمانی در سرطان، بر دانش و تخصص عمومی خود در زمینه ی مداخلات کاردرمانی برای بیماران مبتلا به اختلالات عملکرد فیزیکی تکیه می کنند.
آن ها با استفاده از ورزش و فعالیت برای بهبود دامنه ی حرکتی، قدرت و هماهنگی، به بهبودی پیامدها و عوارض جراحی مرتبط با سرطان بر روی عملکرد بازو می پردازند.
کاردرمانگران با اعمال مداخلات تخصصی در زمینه ی مدیریت لنف ادم(تورم قابل توجه یک یا چند اندام به سبب تجمع مایعات بین سلولی) از تکنیک هایی مانند تخلیه ی لنفاوی به صورت دستی، بستن باند و پوشیدن لباس های مناسب برای درمان ادم لنفاوی استفاده می کنند.
کاردرمانگران اغلب مداخلات و تمریناتی را در خصوص مدیریت استرس و تکنیک های مربوط به صرفه جویی در انرژی به بیماران مبتلا به سرطانی که با مشکل خستگی مواجه هستند ارائه می دهند.
خیلی از مبتلایان به سرطان، از جمله سرطان پستان، پس از گذراندن دوره ی شیمی درمانی، در زمینه های توجه، عملکرد اجرایی، یادگیری و سرعت پردازش اطلاعات، اختلالات شناختی خفیفی را تجربه می کنند. در بعضی از این بیماران، این مشکلات پس از اتمام و بهبودی پس از شیمی درمانی همچنان باقی می مانند. مداخلات کاردرمانی در سرطان تا حد زیادی روی کار با این بیماران با هدف اصلاح رویکرد یا محیط برای به حداقل رساندن بار شناختی و اجرای راهبردهای شناختی جبرانی تمرکز می کند.
در نهایت، باید گفت که تمامی مداخلات کاردرمانی و توانبخشی برای افراد مبتلا به سرطان باید به بازگشت نقش ها و مشارکت در فعالیت های سابق فرد که برایش معنادار بوده کمک نماید. نقش کاردرمانگران در کاهش محدودیت های مشارکتی بیمار محصوصا طی سالهای اخیر، به طور چشم گیری پررنگ تر و اساسی تر شده است.
منابع